رمان اِتاکارینا

رمان اِتاکارینا

رمان اِتاکارینا از پردیس نیک‌کام یک رمان در ژانرهای رمان اجتماعی|رمان عاشقانه|رمان معمایی می باشد که سال 1400 در اپلیکیشن پلاس رمان منتشر شده است. قسمت منتخب رمان: رمان اِتاکارینا از پردیس نیک‌کام در اپلیکیشن پلاس رمان منتشر شده است و برای دانلود رمان باید اپلیکیشن پلاس رمان را از طریق لینک زیر نصب فرمایید رمان اِتاکارینا
رمان هرچ

رمان هرچ

رمان هرچ از پردیس نیک‌کام یک رمان در ژانرهای رمان آسیب اجتماعی|رمان رئال|رمان معمایی می باشد که سال 1400 در اپلیکیشن پلاس رمان منتشر شده است. قسمت منتخب رمان: -دوست داشتن… تو هم دروغ میگی مثل همه شون. همه چی عقده شده واست فقط میخوای به چنگ بیاری… عمری دست و پا زدم بهت بفهمونم راهت غلطه ولی نفهمیدی. خسته شدم از ...
رمان اوتاکو

رمان اوتاکو

رمان اوتاکو از پردیس نیک‌کام یک رمان در ژانرهای رمان جاسوسی|رمان درام|رمان معمایی می باشد که سال 1401 در اپلیکیشن پلاس رمان منتشر شده است. قسمت منتخب رمان: توی استخر چرکین و سیاه باغ توده ای شناور بود. کنجکاو استخر را با همان پاهای برهنه و کفش هایی که در دست داشت دور زد. شاخه ای از کنار درخت کاج کنار دیوار برداشت. باد تندی وزید ...
رمان اسب سیاه پادشاه

رمان اسب سیاه پادشاه

رمان اسب سیاه پادشاه از پردیس نیک‌کام یک رمان در ژانرهای رمان انتقامی|رمان خانوادگی|رمان عاشقانه می باشد که سال 1398 در اپلیکیشن پلاس رمان منتشر شده است. قسمت منتخب رمان: بیایید نگاهی بندازیم به شروع رمان اسب سیاه پادشاه اثر پردیس نیک‌کام : نفس زدم… نفسم پشت چسب خورده روی لب هایم خاموش شد. از ترس تمام تنم لمس شده بود. پاهایم از ...
رمان تاد

رمان تاد

رمان تاد از پردیس نیک‌کام یک رمان در ژانرهای رمان علمی – تخیلی|رمان فانتزی|رمان ماجراجویی می باشد که سال 1402 در اپلیکیشن پلاس رمان منتشر شده است. قسمت منتخب رمان: میان شعله ها اینده را میدید انگار… همه چیز مرتب و چیده شده طبق خواسته خودش! دقیقا همانطور که میخواست. بی هیچ نقصی، میتوانست همانطور که میخواهد جورچین را طوری بچیند که کوچک ...
رمان زگزوانگ

رمان زگزوانگ

رمان زگزوانگ از پردیس نیک‌کام یک رمان در ژانرهای رمان عاشقانه|رمان معمایی می باشد که سال 1400 در اپلیکیشن پلاس رمان منتشر شده است. قسمت منتخب رمان: بیاید نگاهی بندازیم به شروع جدیدترین اثر پردیس نیک‌کام، رمان زگزوانگ : فصل اول صریر )آواز قلم( **** دور خودش می چرخید و دست هایش را توی هوا تاب میداد انگار که کشف بزرگی کرده باشد. – دارم بهت میگم ...
موضوعات
ورود کاربران
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " پلاس رمان " میباشد.